مـا بـرای ایـن دنـــیـــا نـیـسـتـیـم...

۹۰ مطلب با موضوع «مقاومت» ثبت شده است

لشگر خوبان

۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۶ ۰ نظر
بی نام

معجزه ای به نام آب سنگین

مطالب ذیل، قسمتی از مصاحبه با مدیر جوان مجموعه ی آب سنگین اراک می باشد.

 

آب سنگین چیست؟ در واقع آب سنگین همان آب معمولی است با این تفاوت که جرم مولکولی آب سنگین 20 و جرم مولکولی آب معمولی 18 بوده و به جای 2 هیدروژن و یک اکسیژن در آب معمولی (H2O 2)  عدد اتم دوتریوم جایگزین شده و D2O را شکل داده است. در حقیقت دوتریوم یک ایزوتوپ از هیدروژن به شمار می رود که به جای هیدروژن در مولکول آب می‌نشیند. از آن‌جایی که هر دو ایزوتوپ هستند تفاوت فیزیکی خاصی نداشته اما از لحاظ هسته‌ای تفاوت دارند. آب سنگین پرمصرف‌ترین ایزوتوپ پایدار دنیاست و در حال حاضر استفاده‌های خیلی زیادی دارد که روز به روز در حال افزایش است.


 
 کاربردهای آب سنگین 

در گذشته از آب سنگین تنها به عنوان کندکننده یا سرد‌کننده راکتور آب سنگین استفاده می‌شد ولی الان استفاده‌های پزشکی و محیط زیستی و دارویی و بهداشتی و استفاده‌های لیبلینگ یا نشان‌دار کردن هم دارد که باعث شده تا مصرف این ماده استراتژیک به شدت بالا برود. نکته دیگر این است که آب سنگین، رادیواکتیو یا رادیودارو نیست و خاصیت تشعشعی ندارد و در واقع یک ایزوتوپ محسوب می‌گردد. نکته دیگر نیز این است که آب سنگین در طبیعت موجود بوده و در واقع از هر 7 هزار اتم هیدروژن یکی از آن‌ها دوتریوم است یا از هر 7 هزار مولکول آب معمولی یکی مولکول آب سنگین است. کاری که در مجموعه آب سنگین می‌کنیم استخراج این مولکول است. از هر یک میلیون مولکول آب، 145 مولکول دوتریوم است که به واحد آن PPM می‌گوییم یعنی آب طبیعی 145 PPM دوتریوم دارد اما این‌که همه این مقدار آب سنگین را بتوان استخراج کرد بستگی به روش‌های استخراج دارد.
 

معجزه‌ای به نام «آب سنگین» +تصاویر تأسیسات اراک 


  چرا  در راکتور اراک از آب سنگین استفاده می شود؟

«خواص مهم آب سنگین که برای استفاده در راکتور جذابیت پیدا کرده، سبک بودن هسته، جذب کم نوترون، عدم تغییر خواصش مقابل تشعشعات هسته‌ای و عدم واکنش با میله سوخت است و آب سنگین با توجه به این مسئله که 600 برابر کمتر از آب معمولی نوترون جذب می‌کند این توانایی را به سوخت می‌دهد که نیازی به غنی‌سازی اورانیوم برای سوخت راکتور نباشد و آب سنگین به تنهایی در کنار اورانیوم طبیعی پالایش شده قرار می‌گیرد و هم رادیو ایزوتوپ می‌دهد و هم امکان تولید برق دارد.» 
 
  ایران، عراق، کره شمالی و سوریه در لیست سیاه صادرات آب سنگین آمریکا


گویا در زمینه صادرات و واردات آب سنگین در دنیا نیز محدودیت‌های شدیدی برقرار است. رئیس مجتمع در این مورد می‌گوید: «آمریکا قوانینی به نام NRC دارد که این قوانین کشورها را از حیث دسترسی به آب سنگین به 3 دسته تقسیم کرده است؛ دسته اول کشورهایی هستند که شرکت‌های آمریکایی اجازه صادرات آب سنگین به آن‌ها را ندارند مثل ایران، عراق، کره شمالی و سوریه. کشورهای دسته دوم آن‌هایی هستند که شرکت‌های آمریکایی در سال مجوز صادرات 25 کیلوگرم آب سنگین به آن‌ها را دارند مثل هند، میانمار، افغانستان، رژیم صهیونیستی و کشورهای دسته سوم که سخت‌گیری کمتری در مورد آن‌ها وجود دارد حداکثر میزان صادرات آب سنگین یک تن در سال است و شما می‌توانید این عدد را با 20 تن آب سنگینی که در حال حاضر در کشور در مجتمع آب سنگین در حال تولید است مقایسه کنید.»

 یکی از نکات پر افتخار برای ما ایرانیان در هر فن‌آوری و دانشی، پیشرو بودن در آن عرصه در دنیاست. در مورد تولید آب سنگین نیز مدیر مجتمع آمار جالبی دارد. او می‌گوید: «ایران بعد از کشورهایی همچون آمریکا، روسیه، چین، هند،آرژانتین، رومانی، کانادا و... نهمین کشوری بود که در دنیا آب سنگین تولید کرد اما در حال حاضر در دنیا 5 کشور همچنان آب سنگین تولید می‌کنند البته در حال حاضر به غیر از راکتور آب سنگین که یک نیاز اولیه به آب سنگین دارد و نیازش تامین شده، چندصد کیلوگرم آب سنگین هم برای مصارف غیر راکتور تولید می‌کنیم که البته به صورت ترکیبات آب سنگین به نام «دوتره» عرضه می‌شوند.»

سایت مشرق نیوز94/6/11

منبع: ویژه‌نامه شاهکار ایرانی روزنامه خراسان

۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۲ ۰ نظر
بی نام

مطلب کمی طولانی است، ولی ارزش خواندن و فکر کردن را دارد

«نفوذ» در عرف سیاسی به معنای ورود و تخریب است در این میان ممکن است، تخریب بخشی از هدف نفوذ باشد و یا نتیجه قطعی نفوذ، بنابراین «تخریب» با مقوله نفوذ پیوستگی قطعی دارد. نفوذ و رخنه‌ دارای وجوه مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، علمی و... می‌باشد. در این میان رسوخ و نفوذ سیاسی نوعا دارای تاثیراتی سریعتر است و حال آنکه در وجوه فرهنگی، اقتصادی و ...، نفوذ نوعا بصورت بطئی و در طول زمان صورت می‌گیرد. البته هر دو نفوذ در نهایت با هدف «تغییر» دنبال می‌شود.
آنچه طی سال‌های اخیر زمزمه آن در کشور شنیده می‌شود عمدتا نفوذ از نوع سیاسی است اگرچه در حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی نیز تلاش هر روزه دشمن وجود دارد. در بخش سیاسی، نفوذ عمدتا در سه موضوع دنبال می‌شود؛ نفوذ در ادراک سیاسی، نفوذ در متولیان امور و نفوذ در شبکه تصمیم‌گیری سیاسی کشور.
تلاش دشمن برای نفوذ در قوه ادراک سیاسی بدین منظور صورت می‌گیرد که نوعی باور نسبت به آن دسته از مقولات اساسی کشور که به نوعی جبهه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به حساب می‌آید شکل بگیرد که تسهیل‌کننده سلطه غرب بر ایران باشد. در این میان دشمن تلاش می‌کند تا درباره درستی باورهای اصیل تردیدافکنی کرده و سوءتفاهم به وجود آورد. بعنوان مثال دشمن تلاش می‌کند تا توانایی ملی را در مواجهه با مشکلات ناچیز معرفی کرده و انجام تصمیمات سخت برای عبور از مشکلات توهمی را منطقی جلوه دهد. دشمن از طریق تبلیغات فراوان توانایی ایران در مقابله با تحریم را پایان یافته معرفی می‌کرد و حال آنکه بطور واقعی نشانه‌ای از فقدان کالاهایی که وجود آنان برای یک زندگی پیشرفته لازم است، وجود نداشت. اما دشمن با ارائه تصویری از یک اقتصاد به شدت فقیر، از آینده‌ای وحشتناک خبر می‌داد.
خداوند متعال در آیه 268 سوره مبارکه بقره به این ترفند اشاره کرده است (الشیطان یعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء والله یعدکم مغفرهًْ منه و فضلا والله واسع علیم) بعضی از مترجمین قرآن کریم از جمله مرحوم آیت‌الله مشکینی در ترجمه یامرکم بالفحشاء نوشته‌اند (شما را وادار می‌کند تا از انجام خیر بازمانید و بخل ورزید). در همین یکی- دو سال اخیر شاهد بودیم که سخن از خالی بودن خزانه مملکت و در خطر بودن آب آشامیدنی مردم به واسطه تحریم‌ها به میان آمد. این یک ترفند شناخته شده است که ریشه در القاء دشمن دارد. این در حالی است که دشمن متقابلا توانایی خود را در حل مشکلات برجسته‌سازی می‌کند و نتیجه آن این می‌شود که بعضی بگویند 70 درصد مشکلات کشور به واسطه تحریم‌هاست و کلید حل این مشکلات در توافق با کسانی است که این مشکلات را پدید آورده‌اند. یکی دیگر از مراتب نفوذ در قوه ادراک سیاسی حریف، سوءتفاهم درباره اولویت‌ها و جابجایی مسایل مبنایی کشور است.
«استقلال» یک کشور از اهمیت درجه اول برخوردار است. دشمن در این میان وانمود می‌کند که استقلال، یک کشور را از بقیه جدا می‌کند و این برای آن ضرر دارد و کشورها برای دور شدن از این ضرر باید در سیستم بهم پیوسته جهانی ادغام شوند این در حالی است که کشوری نظیر آمریکا که از «جامعه جهانی» و «ادغام فرهنگی و...» سخن می‌گوید اجازه نمی‌دهد که در یک متن مکتوب قبل از واژه آمریکا، واژگان «ایالات متحده»  نوشته نشود!
مقامات این کشور به هیچ‌وجه حاضر نیستند از واژه آمریکا بدون ایالات متحده استفاده کنند چه رسد به اینکه یک کشور بخواهد بدون پذیرش مفهومی بنام ایالات متحده آمریکا با یکی از ایالات این کشور رابطه برقرار نماید. اما در ایران، بعضی از شخصیت‌های سیاسی با صراحت از حل و فصل مسایل با جامعه جهانی و قرار گرفتن ایران بعنوان یکی از اجزای این جامعه جهانی حرف می‌زنند و استقلال را موضوعی متحول یافته معرفی می‌کنند. کما اینکه دستیابی به علم را یک منفعت می‌دانند اما منفعتی که باید در هماهنگی با کشورهایی که در دنیا صاحب عناوین علمی هستند، دنبال شود از این منظر علم یک ارزش درجه دو و ثانویه است. از نظر آنان یک کشور بدون دستیابی مستقیم به علم، از طریق متصل شدن به کشورهایی که به علم آراسته‌اند، می‌تواند از آن بهره‌مند باشد پس چه ضرری دارد که ما پایه‌ها و شاخه‌ها و میوه‌های علمی خود را ویران کنیم؟
یکی دیگر از جنبه‌های نفوذ سیاسی، نفوذ در حوزه تصمیم‌گیری سیاسی کشور است. کاملا واضح است که تصمیمات کلان سیاسی که دارای ارزش و اثر درازمدت هستند، در حلقه‌های کارشناسی مورد بحث قرار گرفته و به شکل ایده، بایدها و نبایدها، فواید و ضررها و اموری از این قبیل به متولیان امر تصمیم‌گیری سیاسی منتقل می‌شوند و در واقع در نهایت مسئولان ارشد یک دستگاه خاص، تصمیمی را اتخاذ می‌کنند که پیش از آن در حلقه‌های کارشناسی مورد بحث قرار گرفته و اصطلاحا پخت و پز شده است. خیلی طبیعی است که دشمن تلاش کند در چنین حلقه‌های کارشناسی نفوذ کند. مسلما این نفوذ در زمان‌هایی که درجه تعهد دست‌اندرکاران دستگاه خاص نسبت به اصول، مبانی، منافع و مصالح نظام سیاسی بالا باشد، دشوار خواهد بود و زمانی که با وام گرفتن از عبارت‌هایی روشنفکر مابانه، خدشه به اصول و مبانی تحمل شود، به آسانی صورت می‌گیرد. اجازه بدهید یک مثال بزنم. در سال 1385 یک مقاله در سایت یک مرکز مهم کارشناسی نظام قرار گرفته بود و از آنجا که چندین مورد مشابه آن نیز دیده می‌شد، می‌توان حدس زد که اصل محتوای آن مقاله در جلسات کارشناسی آن مرکز مهم در محدوده زمانی که آن مقاله روی خروجی سایت مجمع تشخیص مصلحت رفته، مورد بحث قرار گرفته است. کما اینکه اینجانب خود نیز شاهد طرح مباحث مشابهی در جلسات کارشناسی این مرکز بوده‌ام. در این مقاله- بطور خلاصه- و بعد از حدود 20 صفحه طرح مسایل مختلف و ارائه چارچوبی که به مقاله ظاهری علمی می‌داد، آمده بود: «انطباق با جامعه جهانی و حل اختلافات با آمریکا، شرط اساسی به دست آوردن نفوذ و تاثیر در محیط پیرامونی است. جمهوری اسلامی تا زمانی که قدرت هژمون (آمریکا) را به رسمیت نشناسد و نخواهد اختلافات خود را با آن حل کند، نمی‌تواند در معادلات منطقه‌ای اثرگذار باشد». این مقاله، سپس فهرستی از موضوعات مورد اختلاف و تنازع بین ایران و آمریکا که باید با ابتکار عمل ایران یعنی پذیرش شرایط آمریکا حل شوند، ارائه کرده بود. یکی از این موارد این بود که ایران باید رابطه با گروه‌های غیر دولتی که آمریکا آنها را گروه‌های تروریستی می‌داند، قطع کند! یکی از این موارد این بود که ایران باید از هر اقدام شک‌برانگیز که جامعه جهانی را درباره اهداف نظامی ایران نگران می‌کند، پرهیز نماید!  و یکی دیگر این بود که ایران باید روند اداره حکومت را به گونه‌ای که با معیارهای حقوق بشر سازگار باشد، تنظیم کند!
خب این یک مقاله ظاهرا کارشناسی است ولی شما می‌توانید تمام تار و پود و منطق این مقاله را در سیاست‌های آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ملاحظه کنید. پس کاملا واضح است که در این بین یک اتفاق نامیمون در پوشش کار کارشناسی صورت گرفته است. اما این مرکز تنها مرکزی نیست که طعمه نفوذ قرار گرفته است ما متاسفانه می‌توانیم به دستگاه‌های عریض و طویل دیگری هم اشاره کنیم و با استناد به بعضی افرادی که به عنوان کارشناس دعوت به کار شده‌اند اما به آسانی می‌توان فهمید که به جای حرف کارشناسی، انتقال دهنده هدف دشمن به حوزه کارشناسی هستند، بگوییم در معرض نفوذ قرار گرفته‌ایم کما اینکه با بررسی متن‌ها می‌توانیم موارد نفوذ را بشناسیم البته این به معنای آن نیست که هر کارشناسی و یا هر اظهارنظر کارشناسی که ممکن است ما آن را قبول نداشته باشیم یا حتی در چارچوب نظام نباشد، این در معرض نفوذ قرار گرفته است. بحث این است که وقتی یک متن کارشناسی توانایی خودی را ناچیز و دور معرفی می‌کند و توان تهدید دشمن را بزرگ و نزدیک می‌خواند و خط می‌دهد که باید با دشمن هماهنگ شویم و از آن طرف، همین خط و نشان را در هدف‌گذاری و ادبیات آمریکا مشاهده می‌کنیم، در اینجا قطعا نفوذ اتفاق افتاده و باید برای آن چاره‌اندیشی کنیم.
یک وجه دیگر نفود در متولیان امور یک کشور است که نوعا به دو صورت اتفاق می‌افتد. یکی تلاش دشمن برای به قدرت رساندن عناصر همگرا با خود از طریق تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم است که در مواردی اتفاق می‌افتد و یکی دیگر از راه‌های نفوذ در متولیان مدیریت آنان است که در بسیاری از موارد اتفاق می‌افتد. ما در کشور خود و طی این روزها شاهد هر دو مورد بوده‌ایم. اظهارات اخیر جوزف بایدن درباره انتخابات آینده ایران از نوع اول بود. اما در این میان اهمیت نفوذ در متولیان از طریق دوم بیشتر است. یکی از روش‌های شناخته شده دشمن در مدیریت مسئولان یک کشور انجام «مصاحبه‌های هدفمند» و کلاسه شده به گونه‌ای که مصاحبه شونده به صورتی ماهرانه کانالیزه می‌شود و روی موضوعاتی که مورد توجه دشمن است، تمرکز می‌کند. در این مصاحبه‌های تلویزیونی ظاهر قضیه این است که یک فرصت به طرف مقابل داده شده اما باطن قضیه این است که طرف مقابل را طی چند برنامه به رفتاری مطابق الگوی خود وادار نمایند. در این مصاحبه‌ها نوعا روی دو نکته تاکید می‌شود، آنچه مطلوبیت حریف را تشکیل می‌دهد مضر و آنچه مطلوبیت خود را دربر می‌گیرد، ایده‌آل معرفی می‌شود. اگر به متن مصاحبه رؤسای‌جمهوری ایران از زمان هاشمی تا زمان روحانی نظر بیاندازید درمی‌یابید که خطرناک بودن برنامه‌های نظامی ایران از یک سو و نامطلوب بودن وضع حقوق بشر در ایران از سوی دیگر مورد تمرکز قرار گرفته و در نهایت مقام ایرانی بعد از چند مصاحبه کم کم به این فکر افتاده است که بله برای کاهش نگرانی دشمن و مطلوب‌تر کردن وضع حقوق بشر در ایران باید فکری کرد!
یکی دیگر از جنبه‌های نفوذ روی متولیان مدیریت اختلافات آنان است. یک رئیس‌جمهور در ایران باید بطور طبیعی از یک سو با گروه‌های ناهمخوان با اهداف نظام، مرز داشته و از سوی دیگر با نیروهای خودی نظام در وحدت نظری و عملی باشد. یکی از شگردهای دشمن این است که با تمرکز روی مواضع یک مقام حریف، خطوط مرزی آن را بهم بریزد و جای دوست و دشمن را برای او عوض کند. این بحث نیاز به تفصیل بیشتری دارد که از حوصله این یادداشت خارج است.

سعدالله زارعی 

روزنامه کیهان 94/6/3

۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۰۰ ۰ نظر
بی نام

بازم قابل توجه اونایی که...

۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۱ ۰ نظر
بی نام

ان شاالله هیچ وقت یادمان نمی رود که...

۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۵ ۱ نظر
بی نام

بابا شهید شد

۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۱:۵۱ ۱ نظر
بی نام

گوش هاش را داد...

چند روز بعد از عملیات بود...
یه نفر رو دیدم که کاغذ و خودکار دستش بود...
هر جا می رفت همراه خودش می برد...
از یکی پرسیدم، این بچه چشه...
گفت: آر پی جی زن بوده...
توی عملیات اون قدر آر پی جی زده که دیگه نمی شنوه، باید براش بنویسی تا بفهمه...
گوش هاش رو داد تا چشم و گوشمون باز بشه...
چشم و گوش مون که باز نشد هیچ...

بماند...

۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۱:۱۸ ۱ نظر
بی نام

چهره آمریکا

۲۰ تیر ۹۴ ، ۰۹:۴۷ ۱ نظر
بی نام

حرف حساب

پنج‌شنبه گذشته، آقای دکتر روحانی در ضیافت افطار با استانداران و معاونان‌ وزرا، که همزمان با سالروز میلاد حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام بود، شرایط کنونی کشورمان را با دوران امام حسن(ع) مقایسه کرد و بی‌آن که برای این مقایسه، دلیل و سند و نمونه‌ای ارائه کند از صلح آن حضرت به عنوان الگویی یاد کرد که می‌تواند برای این روزهای کشورمان نیز کارساز و گره‌گشا باشد.
آقای رئیس‌جمهور گفت:  «امام حسن(ع) تصمیمی گرفتند که مقام معظم رهبری از آن با عنوان نرمش قهرمانانه یاد کردند. زمانی که امام مجتبی(ع) تصمیم به صلح گرفتند، یکی از یاران امام علی(ع) پیش ایشان آمد و گفت؛ ای‌کاش من مرده بودم و این منظره را نمی‌دیدم. امام در پاسخ وی گفت؛ وقتی دیدم اکثریت مردم این - صلح با معاویه- را می‌خواهند، نخواستم چیزی که مردم نمی‌خواهند بر آنها تحمیل شود... امام مجتبی(ع) آن تصمیم سخت را اتخاذ کردند و ما هم باید راه و مسیر امام مجتبی(ع) را دنبال کنیم»!
درباره اظهارات جناب روحانی گفتنی است:
الف: در این که صلح امام حسن علیه‌السلام با توجه به شرایط آن زمان، عاقلانه‌ترین و شجاعانه‌ترین تصمیم بوده است، جای کمترین تردیدی نیست ولی با عرض پوزش مقایسه آقای رئیس‌جمهور در هر دو بخش «مفهوم» و «مصداق» نابجا و از نوع قیاس‌مع‌الفارق است.
در دوران امام حسن علیه‌السلام تقریباً تمامی سرداران سپاه ایشان، با تطمیع و تهدید معاویه، اردوگاه حضرت را ترک کرده و به دشمن پیوسته بودند و از سوی دیگر مردم در آن زمان نیز به دلیل بی‌بصیرتی و فریب‌خوردگی، دست از حمایت امام مظلوم‌ما(ع) کشیده و یا جانب بی‌تفاوتی برگزیده بودند. آیا شرایط کنونی ایران اسلامی با آن‌ دوران کمترین شباهتی دارد؟ کدامیک از فرماندهان و سرداران سپاه و ارتش و بسیج -نستجیر‌بالله- خود را به دشمن فروخته و میدان را به نفع حریف ترک کرده‌اند؟! آنان که اگر اجازه ولی امر مسلمین و فرمانده کل ‌قوا را واجب نمی‌دانستند، تاکنون هزاران بار بر دشمن تاخته بودند و به قول حضرت آقا، برای جنگیدن با دشمنان لحظه‌شماری می‌کنند و چه وصف‌الحال است این بیت که در حماسه بی‌نظیر 9 دی زیرتصویر حضرت آقا نقش بسته بود؛ 
این گردبادهای به غیرت درآمده 
تسلیم رهبرند که طوفان نمی‌کنند
و از سوی دیگر باید از جناب روحانی پرسید حضرتعالی از کدام مردم سخن می‌گویید؟ مگر حضور حماسی و ایثارگرانه ملت را در تمامی روزهای حادثه شاهد نبوده‌اید؟ و مگر عبور آنها از عقبه‌های سخت و نفس‌گیر را مشاهده نفرموده‌اید؟!
آمیختگی‌ شور و شعور توده‌های میلیونی مردم در تشییع اخیر شهدای غواص را چگونه با دوران امام حسن(ع) قابل مقایسه می‌دانید؟! کاش می‌دانستید چه غلغله‌ای است از مراجعه جوانان برای اعزام به جبهه‌های نبرد علیه تکفیری‌ها و صهیونیست‌ها و سعودی‌ها و ...؟! و کاش می‌دیدید راضی کردن آنها به بازگشت و ... تا چه اندازه‌ برای فرماندهان سپاه و ارتش و بسیج سخت و دشوار است و...
خدا بر درجات امام راحلمان(ره) بیفزاید که می‌فرمودند «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده‌های میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله(ص) و مردم کوفه در عهد امیرالمومنین(ع) هستند.»
ب: بسیار بعید است که جناب رئیس‌جمهور از واقعیت جامعه امروز ایران و شیفتگی توده‌های مردم به اسلام و انقلاب بی‌خبر باشند. بنابراین مقایسه مورد اشاره و نتیجه‌گیری از آن را با چه منظوری پیش‌ کشیده‌اند؟ مردم این مرز و بوم که از ایستادگی و مقاومت خود اطمینان دارند و مقایسه جناب رئیس‌جمهور را اشتباه فاحش می‌شمارند و از سوی دیگر، دشمنان بیرونی هم، ملت مسلمان و مقاوم ایران را می‌شناسند و آقای رئیس‌جمهور می‌داند که آنها نیز تحلیل ایشان را باور نخواهند داشت. پس چه ماجرایی در پیش است که دکتر روحانی را به ارائه این تفسیر و مقایسه غلط کشانده است؟
با عرض پوزش از رئیس‌جمهور محترم، مقایسه یاد شده به این تردید دامن می‌زند که ایشان در چالش هسته‌ای چاره‌ کار را تن دادن به باج‌خواهی دشمن دیده‌اند و برای توجیه آن، پای امام حسن علیه‌السلام را به میان کشیده‌اند! همین جا گفتنی است که مراجعه به تاریخ، اگر برای «شبیه‌سازی»! باشد، نه فقط خطا، بلکه خطرناک است اما چنانچه این مراجعه برای «شبیه‌یابی» باشد، نام آن عبرت‌گیری و درس‌آموزی خواهد بود، که متاسفانه باید گفت؛ مقایسه جناب رئیس‌جمهور بی‌آنکه بخواهند یا بدانند، از نوع اول است.
کاش آقای روحانی فقط یک مرور گذرا بر متن پیمان صلح امام حسن(ع) نیز  داشتند و آن را با توافق‌نامه‌‌های ژنو و لوزان مقایسه می‌کردند و سپس درباره صلح آن امام بزرگوار اظهارنظر می‌فرمودند.

یادداشت روز روزنامه کیهان - 94/4/16

۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۲ ۱ نظر
بی نام

قابل توجه بعضیـــــــا

این عکس در حاشیه نیزارهای جزیزه مجنون گرفته شده، اسلحه هنوز در دستانش بوده...

تا آخرش ایستاد....

تسلیم نشد....

۲۷ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۴ ۱ نظر
بی نام