کاش درباره ی این میوه های مبارک بیشتر تبیین می شد و هفته ی دفاع مقدس را به پخش فیلم های تکراری و کارهای تکراری دیگر به سر نمی بردیم
هفته دفاع مقدس گرامی باد
کاش درباره ی این میوه های مبارک بیشتر تبیین می شد و هفته ی دفاع مقدس را به پخش فیلم های تکراری و کارهای تکراری دیگر به سر نمی بردیم
هفته دفاع مقدس گرامی باد
بسم الله الرحمن الرحیم
هفته ی یادآوری رشادت ها و ایثارگری های آن نسل ایستاده ی جهادگر مبارک باد
بخاطر این که اطاله ی کلام نشه بی مقدمه به اصل مطلب میرم
چند شب پیش رفته بودم یکی از مساجد محله مون؛ دیدم بببببله!! نزدیک هفته ی دفاع مقدس است و مثل اینکه اجباراً باید محیط مسجد را به قول خودمون دفاع مقدسی کنن. سربندهای آویزان و پلاک و گونی های خاکی و تصاویر شهدا و بنرهای مختلف و ...
این شد گرامیداشت هفته ی دفاع مقدس ما!!!
واقعاً به کجا داریم میریم؟
بعضی از ماها اومدیم دفاع مقدس را خلاصه کردیم در شب خاطره ها و شب شعرها و یادواره های رنگارنگ گرفتن و...
حالا یه پیشنهاد، که میتونیم گوشه ای از مرام دفاع مقدسی ها را نشون بدیم
بچه های مسجد، پایگاه و اونایی که دوست دارن هفته دفاع مقدس را به نحو احسن برگزار کنن بیان تو این هفته به شهرداری محله شان برای عمرانی و آبادانی محله شان بدون مزد کمک کنند یا اگر مستمندی خانه اش نیاز به تعمیر داره مخفیانه و دور از چشم دیگران خانه ی او را تعمیر کنند و یا با معتمدین محله برای جمع آوری پول برای تهیه جهیزیه و عروسی جوونا رایزنی بشه و کارهای زیاد دیگر ...
ما وقتی مرام و معرفت دفاع مقدسی ها را در جامعه عملاً اجرا کنیم آنوقت چه هفته ی دفاع مقدس زیبایی درست میشه
اونوقت عاشقان به دفاع مقدس بیشتر میشه
و یقیناً شهدا و امام شهدا هم خشنود میشن
به امید روزی که مرام دفاع مقدسی ها در جامعه ی دلمان و فکرمان و وجودمان نهادینه بشه و به فعل تبدیل شه
بسم الله الرحمن الرحیم
تلاش کردند تا به قول خودشان ارزشهای دفاع مقدس را تبیین کنند، نشستیم و دل سپردیم.
تلاش کردند تا به قول خودشان دستاوردهای دفاع مقدس را تشریح کنند، نشستیم و گوش کردیم.
انگشتهایشان را تا آنجا که میتوانستند باز کردند و افتخار کردند که خاک ایران را حتی به اندازهی یک وجب هم از دست ندادهاند، نشستیم و نگاه کردیم.
اما نشسته بودیم و ارزشهای دفاع مقدس در حال تثبیت و تبیین و تحقیق و تشریح و ترویج و تبلیغ بودند.
ما نشسته بودیم و خیلیها دوست داشتند که ما بنشینیم و به خاطرات گوش کنیم.
نشستیم و از روی مین رفتنهای داوطلبانه، از نماز شبهای زیر نور منوّر، از وصیت نامه نوشتن کنار اروند، از به خط زدن و به خدا رسیدن، از یخ زدن روی قلهی ماووت، از سوختن در سه راه شهادت، از قطعه قطعه شدن پشت خاکریز و... و...و بشنویم.
نشستن و شنیدن کارمان شده بود و چه شیرین هم بود و چه حالی داشت!
درست مثل نشستن در خیمههای عزاداری و شنیدن مصائب و فضائل اهل بیت علیهم السلام.
ثمرهی جهاد نسل ایستادهی فریادگر، شده بود نسل نشستهی یادآور
برای سرباز شیطان شدن نیاز نیست انسان مهمی باشم!!!
اتفاقاً در این موارد شیطان به دنبال انسان های کاملاً معمولی می گردد
تا آنها را سرباز خط مقدم خود سازد
خداوند به انتخاب های ما احترام می گذارد...
یکی می شود اصحاب امام حسین علیه السلام
و دیگری
اصحاب یزید لعنت الله علیه
«زندگىِ تمام» زندگى ای است که زاینده و سازنده است و دیگران از وجود او بهرهمند هستند: «من حسن معاش غیره فى معاشه»... عیش تمام، به بیان حضرت رضا(ع)، آن نیست که قدرت و ثروت و یا ایمان و تقوا داشته باشى. بلکه این است که در زندگى مادّى و معنوى و در وسعت وجود تو، دیگران بهرهمند و بارور شوند.
«زندگىِ تمام، زندگى زاینده و سازنده است.»
«نامههاى بلوغ ص126، استاد علی صفایی»
منبع: سایت عین صاد
مرز بین مُردن و شهادت، خون نیست، خود است...
شهادت به آسمان رفتن نیست، به خود آمدن است...
برگ در هنگام زوال می افتد و میوه در هنگام کمال.
بنگر چگونه می افتی...
چون برگی زرد یا سیبی سرخ